قاصدک جوانی
همه چیز مرتب است.طاقچه ها را هم دستمال نمدار کشیدم و آینه را هم خوب پاک کردم.قاب عکس خاتم را هم نگاهی می کنم و دستم به سمت قرآن می رود.از لای دستمال گلدوزی شده مادر اولین شکوفه های درخت حیاطمان را در می آورم و لابه لای صفحات قرآن می گذارم.
صدای تیک ساعت می آیدو یادم می افتد که نفس های آخر است.نفس های آخر سال 1392.بوی بهارنارنج که فضای اتاق را پر می کند تک تک لحظات سال 92 را نفس می کشم و این یک سال به فاصله پلک زدنی برایم می گذرد.
چشم هایم از عبور خاطرات بارانی می شودو دستمال دلم را از این باران نمدار می کنم و به طاقچه دل می کشم و گرد و غبار فراموشی و غفلت را از صفحه دلم پاک می کنم.یاد بهار مستم می کند و هوای روزهای جوانی و روزهای خوشی که در پی است بی قرارم می کند،اما به این قاصدک جوانی که در دستم است نگاه می کنم که با آهی پر می کشد و می رود.دوست دارم این آهی که برای پرواز این قاصدک می کشم تا جوانی ام را پرواز دهم پر از یاد خدا باشد.اما انگار تا دست بجنبانم این آه آمده و جوانی ام را به آسمان ها برده.
می خواهم پر از یاد خدا شوم اما انگار دستی بر سینه ام سنگینی می کند و دورم می کند و وقتی زمان برای رسیدن به آنچه خوب است برایم دیر می شود اسیر دلفریبی ها و زیبایی ها می شوم.آن وقتی ست که دوست دارم قاصدک جوانی ام را در هوای عشق های زمینی و مد و شهرت و غرور و رنگ های رویایی پرواز دهم.
وقتی رسیدن برایم دور می شود و زمان هم دیر است چقدر دلم می خواهد دنبال ردپای کسی پرواز کنم، دنبال کسی که زیباتر است ، مشهورتر است ،پولدارتر است و با حال تر است.وقتی با اینها مشق پرواز می کنم غرور جوانی ام اوج می گیرد و دلم قرص می شود.غرق در این رویاها می شوم وبا ل به بال معلم های پروازم می پرم .هر معلمم در آسمانی پرواز می کند و هوایی دارد.یکی بازیگر یکی فوتبالیست یکی خواننده یکی نقاش و یکی و یکی و... و هرکدام از این ها یکی یکی می آیند و قاصدک های دلم را پرواز می دهند و من هم بعد از یک دل سیر پرواز که خسته می شوم و به پرتگاه می رسم و به پشت سرم که نگاه می کنم خبری از معلم های پروازم نیست و من مانده ام و پرهای ریخته و بال های شکسته و دلم پر می کشد برای راه رفته و راه های نرفته و نفس پر از یاد خدا...
بلند می شوم و به سمت حیاط می روم و آخرین روزهای سال 92 را با تمام وجود نفس می کشم و برای سال آینده ام به فکر تک تک لحظاتی هستم که باید پر از یاد خدا باشد و رنگین کمانی از رنگ های رویایی داشته باشد.یادم باشد به معلم های پروازم هم فکر کنم،شاید سال جدید از معلم های دیگری مشق پرواز بگیرم...
آخر سال نوشت
دلم برای لحظه هایی از سال 92 که از دست دادم تنگ شده....
- ۹۲/۱۲/۲۶